حقیقت آسمانی زمین عرصه ظهور یک حقیقت آسمانی است.....(شهید آوینی)
|
تصمیم گرفتیم نماز را به فارسی بخوانیم! السَّلامُ عَلَیکَ یا وَعدَ اللهِ الَّذی ضَمِنَه سلام بر شما، ای وعدهی الهی که خدا آمدنش را ضمانت کرده است
حریرِ نور غریبش، بر این رواق میافتد اگرچه ماه شبی چند در محاق میافتد
تو بایدی و یقینی، نه اتفاقی و شاید تو سرنوشت زمینی، که اتفاق میافتد يك خاطره ديني ـ تربيتي از آيتالله ارباب خاطرهاي از يكي از عالمان و بزرگان معاصر، علامه ذيفنون، فقيه وارسته و حكيم متأله، مرحوم آيتالله حاج آقا رحيم ارباب (ره) به نقل از يكي از استادان ادب فارسي مرحوم دکتر محمد جواد شریعت آورده ميشود كه افزون بر ارائهی ديدگاهي و تعليم نكاتي در باب ترجمه، داراي فواید معرفتي و تربيتي نيز هست؛ باشد كه خوانندگان گرامي را سودمند افتد. سال يكهزار و سيصد و سي و دو شمسي بود، من و عدهاي از جوانان پرشور آن روزگار پس از تبادل نظر و بحث و مشاجره به اين نتيجه رسيده بوديم كه چه دليلي دارد كه ما نماز را به عربي بخوانيم؟ چرا نماز را به زبان فارسي نخوانيم؟ و عاقبت تصميم گرفتيم كه نماز را به فارسي بخوانيم و همين كار را هم كرديم. والدين، كمكم از اين موضوع آگاهي يافتند و به فكر چاره افتادند. آنها هم پس از تبادل نظر با يكديگر تصميم گرفتند كه اول خودشان با نصيحت كردن، ما را از اين كار بازدارند و اگر مؤثر نبود، راه ديگري برگزينند. و چون پند دادن آنها مؤثر نيفتاد؛ روزي ما را به نزد يكي از روحانيون آن زمان بردند و آن فرد روحاني وقتي فهميد ما به زبان فارسي نماز ميخوانيم به طرز اهانتآميزي ما را كافر و نجس خواند. و اين عمل او ما را در كارمان راسختر و مصرتر ساخت. عاقبت يكي از پدران، آنها را يعني والدين ديگر افراد را به اين فكر انداخت كه ما را به محضر حضرت آيتالله حاج آقا رحيم ارباب ببرند و اين فكر مورد تأييد قرار گرفت و روزي آنها نزد حضرت ايشان ميروند و موضوع را با ايشان در ميان ميگذارند و ايشان دستور ميدهند كه در وقت معيني ما را به خدمت آقاي ارباب راهنمايي كنند. در روز موعود ما را كه تقريباً پانزده نفر ميشديم به محضر مبارك ايشان بردند. در همان لحظهی اول، چهرهی نوراني و لبان خندان ايشان ما را مجذوب خود ساخت و آن بزرگمرد را غير از ديگران يافتيم و دانستيم كه اكنون با شخصيتي استثنايي مواجه هستيم. ايشان در آغاز دستور پذيرايي از همهی ما را صادر فرمودند. سپس رو به والدين ما كردند و فرمودند شما كه نماز به فارسي نميخوانيد؛ فعلاً تشريف ببريد و ما را با فرزندانتان تنها بگذاريد. وقتي آنها رفتند، حضرت آيتالله ارباب رو به ما كردند و فرمودند: بهتر است شما يكي يكي خودتان را به من معرفي كنيد و هر كدام بگوييد كه در چه سطح تحصيلي هستيد و در چه رشتهاي درس ميخوانيد. پس از آن كه امر ايشان را اطاعت كرديم، به تناسب رشته و كلاس هر كدام از ما، پرسهاي علمي مطرح كردند و از درسهايي از قبيل جبر و مثلثات و شيمي و علوم طبيعي مسائلي پرسيدند كه پاسخ اغلب آنها از عهدهی درسهاي نيمبندي كه ما خوانده بوديم خارج بود. اما هر يك از ما كه از عهدهی پاسخ پرسشهاي ايشان بر نميآمد، با اظهار لطف حضرت ارباب مواجه ميشد كه با لحن پدرانهاي پاسخ درست آن پرسشها را خودشان ميفرمودند. اكنون ما ميفهميم كه ايشان با طرح اين سؤالات قصد داشتند ما را خلع سلاح كنند و به ما بفهمانند كه آن دروس جديدي كه شما ميخوانيد من بهترش را ميدانم ولي به آن مغرور نشدهام. پس از اين كه همهی ما را خلع سلاح كردند، به موضوع اصلي پرداختند و فرمودند: والدين شما نگران شدهاند كه شما نمازتان را به فارسي ميخوانيد، آنها نميدانند كه من كساني را ميشناسم كه، نعوذ بالله، اصلاً نماز نميخوانند. شما جوانان پاكاعتقادي هستيد كه هم اهل دين هستيد و هم اهل همّت. من در جواني میخواستم مثل شما نماز را به زبان فارسي بخوانم؛ امّا مشكلاتي پيش آمد كه نتوانستم به اين خواسته جامهی عمل بپوشم، اكنون شما به خواستهی دوران جواني من لباس عمل پوشانيدهايد، آفرين به همّت شما. اما من در آن روزگار به اولين مشكلي كه برخوردم، ترجمهی صحيح سورهی حمد بود كه لابدّ شما آن مشكل را حل كردهايد. اكنون يك نفر از شما كه از ديگران بيشتر مسلّط است، به من جواب دهد كه «بسمالله الرحمن الرحيم» را چگونه ترجمه كرده است. يكي از ما به عادت محصلين دستش را بالا گرفت و داوطلب پاسخ به حضرت آيت الله ارباب شد. جناب ايشان با لبخند فرمود كه خوب شد كه طرف مباحثهی ما يك نفر است، زيرا من از عهدهی پانزده جوان نيرومند بر نميآمدم. بعد رو به آن جوان كردند و فرمودند: خوب بفرماييد كه «بسم الله» را چگونه ترجمه كردهايد؟ آن جوان گفت بسم الله الرحمن الرحيم را طبق عادت جاري ترجمه كردهايم: به نام خداوند بخشنده مهربان. حضرت ارباب با لبخندي فرمودند: گمان نكنم ترجمه درست «بسم الله» چنين باشد. در مورد «بسم» ترجمهی «به نام» عيبي ندارد. اما «الله» قابل ترجمه نيست؛ زيرا اسم علم (=خاص) است براي خدا. و اسم علم را نميتوان ترجمه كرد. مثلاً اگر اسم كسي «حسن» باشد، نميتوان به او گفت «زيبا». درست است كه ترجمهی «حسن» زيباست؛ اما اگر به آقاي حسن بگوييم آقاي زيبا، حتماً خوشش نميآيد. كلمه «الله» اسم خاص است كه مسلمانان بر ذات خداوند متعال اطلاق ميكنند، همانگونه كه يهود خداي متعال را «يهوه» و زردشتيان «اهورامزدا» ميگويند. بنابراين نميتوان «الله» را ترجمه كرد، بلكه بايد همان لفظ جلال را به كار برد. خوب «رحمان» را چگونه ترجمه كردهايد؟ رفيق ما پاسخ داد كه رحمن را بخشنده معني كردهايم. حضرت ارباب فرمودند: اين ترجمه بد نيست؛ ولي كامل هم نيست؛ زيرا «رحمان» يكي از صفات خداست كه رحمت و بخشندگي شامل او را ميرساند و اين شمول در كلمهی بخشنده نيست، يعني در حقيقت «رحمان» يعني خدايي كه در اين دنيا هم بر مؤمن و هم بر كافر رحم ميكند و همه را در كنف لطف و بخشندگي خود قرار میدهد؛ از جمله آن كه نعمت رزق و سلامت جسم و امثال آن عطا ميفرمايد. در هر حال ترجمهی بخشنده براي «رحمان» در حدّ كمال ترجمه نيست. خوب، «رحيم» را چطور ترجمه كردهايد؟ رفيق ما جواب داد كه رحيم را به «مهربان» ترجمه كردهايم. حضرت آيتالله ارباب فرمودند: اگر مقصودتان از «رحيم» من بودم (چون نام مبارك ايشان رحيم بود) بدم نميآمد كه اسم مرا به «مهربان» برگردانيد؛ اما چون «رحيم» كلمهاي قرآني و نام پروردگار است، بايد آن را غلط معني نكنيم. باز هم اگر آن را به «بخشاينده» ترجمه كرده بوديد، راهي به دهي ميبرد، زيرا رحيم يعني خدايي كه در آن دنيا گناهان مؤمنان را عفو ميكند و صفت «بخشايندگي» تا حدودي اين معني را ميرساند. بنابر آنچه گفته شد، معلوم شد كه آنچه در ترجمهی «بسم الله» آوردهايد بد نيست، ولي كامل نيست و از جهتي نيز در آن اشتباهاتي هست، و من هم در دوران جواني كه چنين قصدي را داشتم، به همين مشكلات برخورد كردم و از خواندن نماز به فارسي منصرف شدم. تازه اين فقط آيهی اول سوری حمد بود. اگر به بقيهی آيات بپردازيم، موضوع خيلي غامضتر از اين خواهد شد. اما من عقيده دارم شما اگر باز هم به اين امر اصرار داريد، دست از نماز خواندن به فارسي بر نداريد، زيرا خواندنش بهتر از نخواندن نماز به طور كلّي است. در اين جا، همگي شرمنده و منفعل و شكستخورده، به حال عجز و التماس از حضرت ايشان عذرخواهي ميكرديم و قول ميداديم كه ديگر نمازمان را به فارسي نخوانيم و نمازهاي گذشته را نيز اعاده كنيم. اما ايشان ميفرمودند كه من نگفتم نماز به عربي بخوانيد، هر طور دلتان ميخواهد نماز بخوانيد. من فقط مشكلات اين كار را براي شما شرح دادم. ولي ما همه عاجزانه از پيشگاه ايشان طلب بخشايش ميكرديم و از كار خود اظهار پشيماني مینموديم. حضرت آيتالله ارباب با تعارف ميوه و شيريني مجلس را به پايان بردند و ما همگي دست مبارك ايشان را بوسيديم و در حالي كه ايشان تا دم در ما را بدرقه ميكردند، از ايشان خداحافظي كرديم و در دل به عظمت شخصيت ايشان آفرين ميگفتيم و خوشحال بوديم كه افتخاري چنين نصيب ما شد كه با چنين شخصيّتي ملاقات كنيم. نمازها را اعاده كرديم و دست از كار جاهلانهی خود برداشتيم. بنده از آن به بعد گاهگاهي به حضور آن جناب ميرسيدم و از خرمن علم و فضيلت ايشان خوشه بر میچيدم. وقتي در دورهی دكتري زبان و ادبيات فارسي دانشگاه تهران به تحصيل مشغول بودم، گاهي حامل نامهها و پيغامهاي استاد فقيد، مرحوم بديعالزمان فروزانفر براي ايشان ميشدم و پاسخهاي كتبي و شفاهي حضرت آيت الله را براي آن استاد فقيد ميبردم و اين خود افتخاري براي بنده بود. گاهي نيز ورقههاي استفتایي كه به محضر آن حضرت رسيده بود روي هم انباشته ميشد و آن جناب دستور ميدادند كه آنها را بخوانم و پس از خواندن پاسخ، اگر اشتباهي نداشت آن را مهر میكردند. خدايش بيامرزد و او را غريق درياي رحمت خويش كند. انّه كريم رحيم» [1] ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1] . به نقل از دكتر محمدجواد شريعت، مجموعهی ارباب معرفت، يادنامه حكيم متأله، فقيه بزرگوار و معلم اخلاق، حضرت آيتالله حاج آقا رحيم ارباب، به اهتمام و تدوين محمدحسين رياحي، روابط عمومي اداره كل فرهنگ و ارشاد اسلامي اصفهان، چاپ دوم، 1375. مرحوم آيتالله ارباب از سرآمدان عالمان معاصر در فلسفه و فقه و اصول و ادبيات و رياضيات و هيأت و نجوم و اخلاق و از شاگردان جهانگيرخان قشقائي، آخوند كاشي و سيد محمدباقر درچهاي بود. يكي از شاگردان علامه جلال الدين همايي او را وارث علوم الاقدمين، سيد الفقهاء و الحكماء العارفين مينامد. وي پس از يك قرن عمر با بركت در سال 1396 قمري در اصفهان چشم از جهان فروبست و در مقبرهی تخت فولاد به خاك سپرده شد.
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِيِّـكَ الفَرَج موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 27 تير 1392برچسب:خاطره دینی,آیت اله ارباب,امام زمان,نماز فارسی,, ] [ 2:30 ] [ علیرضا ]
[
تحولی جدید در حکومت امام مهدی(عج)
در بین برخی از مردم این مطلب زیاد مطرح میشود که حضرت مهدی(عج) پس از ظهور دین جدیدی را عرضه میکند، در حالی که میدانیم مطابق نص صریح قرآن، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) خاتم انبیا و دین او خاتم ادیان است. همچنین برخی دعاها و روایات بیانگر آن سات که امام مهدی(عج) احیا کننده شریعت جدش رسولخدا(صلی الله علیه و آله) است. در سخنی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده است: «قائم از اولاد من است، اسم او همنام من و کنیه او همانند کنیه من و شمایل او همانند شمایل من و سنت او همان سنت من است. مردم را بر ملت و شریعت من برپا میدارد و آنان را به کتاب خدا دعوت میکند».(1) تحولی جدید در حکومت امام مهدی(عج)
طبیعت هر نهضت و قیامی تجدید نظر در برنامههای گذشته و پیاده کردن امری جدید است. به عبارتی نوآوری از ارکان اصلی هر نهضتی است؛ اگرچه اصول آن نهضت از زمانهای گذشته بوده باشد، ولی از آنجا که با مرور زمان پایههای آن سست شده و در آنها تغییر و تحولی به وجود میآید، به جهت دگرگونی، وضعیت موجود، انقلاب و قیامی انجام میگیرد. هر چه دایره این انقلاب بیشتر باشد، دگرگونی و تحول در آن بیشتر خواهد بود.
قیام امام مهدی(عج) با اهداف والایی که دارد همچون عدالتگستری و پیاده کردن اسلام در تمام ابعاد آن و در سطح کل جوامع، دگرگونی و تحولی عظیم در تمامی زمینهها به خصوص معارف و قوانین اسلام را به دنبال خواهد داشت. در روایات عناوینی همچون «امر جدید»، «سنت جدید»، «قضاوت جدید»، «سلطه جدید» و «دعوت جدید» به چشم میخورد که ممکن است در ابتدای امر برای برخی ایجاد شبهه یا سۆال کند که مقصود از جدید در این موارد چیست؟
مقصود از امر جدید میتواند طلب باشد که شامل طلب فعل و طلب ترک است و در نتیجه شامل احکام میشود؛ یعنی از آنجا که حضرت به واقع حکم میکند، طبیعی است که حضرت امر جدیدی آورد؛ اگرچه از اصول اصیل اسلام تخطی نمیکند. همچنین ممکن است مقصود ار امر، روش و برنامه فکری و عقیدتی جدید با روشهای نوین باشد که در برخی روایات به آن اشاره شده است. ضمن اینکه میتواند مقصود از امر، امارت و خلافت حضرت با سایر خلافتها فرق میکند؛ بنابراین نسبت به آنها جدید است. قیام امام مهدی(عج) با اهداف والایی که دارد همچون عدالتگستری و پیاده کردن اسلام در تمام ابعاد آن و در سطح کل جوامع، دگرگونی و تحولی عظیم در تمامی زمینهها به خصوص معارف و قوانین اسلام را به دنبال خواهد داشت. سنت جدید
در برخی روایات آمده است که امام مهدی(عج) سنت جدیدی در عصر حکومت خود دارند. از آن جهت که حضرت از طرفی به واقع حکم میکنند و نیز حکومت او در سطح جهانی و گسترده است و بشر نیز در عصر ظهور به پیشرفت عقلانی رسیده است؛ از این رو روش حکومتی و اسلوب خاصی در حکومتداری دارد که با روشهای دیگر فرق میکند؛ اگرچه نسبت به اصول و چهارچوب احکام اسلامی با سنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) فرقی ندارد و تنها در اسلوب و روش با یکدیگر مغایر است.
ممکن است مقصود از سنت جدید آن باشد که سنت جدید آن باشد که سنت و روش حکومتی حضرت نسبت به روشهای مردمی که قبل از حکومت حضرت است، جدید به حساب میآید.
در برخی روایات نیز تعبیر «قضاء جدید» یعنی حکم و قضاوت جدید به چشم میخورد. در اینکه مقصود از آن چیست، چند احتمال وجود دارد:
ممکن است مقصود خطوط جدید با برنامههای بسیار پیشرفته برای بشر در عصر ظهور باشد. همچنین ممکن است احتمال دیگر اینکه حضرت اسلوب جدید در قضاوت و فصل خصومت میام مردم دارد؛ همانگونه که در روایات اشاره شده است که حضرت به حکم حضرت داوود(علیه السلام) عمل کرده و درخواست بینه و دو شاهد عادل نمیکند. ممکن است مقصود از سنت جدید آن باشد که سنت جدید آن باشد که سنت و روش حکومتی حضرت نسبت به روشهای مردمی که قبل از حکومت حضرت است، جدید به حساب میآید. سلطه جدید
اینکه مقصود از سلطه جدید چیست، احتمالاتی وجود دارد: ممکن است مقصود از آن اسلوب و روش جدید در اداره حکومت و شۆون مجتمع باشد که بشر شبیه آن را در هیچ نوع حکومت و دوستی ندیده است؛ زیرا حکومتی است اسلامی به تمام معنا و مطابق با پیشرفت تمدن بشری. همچنین میتواند مقصود از آن سلطنتی باشد که نسبت به سلطنتها و حکومتهای سابق جدید است، ولی تجدید کننده حکومت و سلطنت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در عصر خلافتش میباشد.
در برخی روایات تعبیر «دعاءجدید» یعنی دعوت جدید آمده است. در این عنوان نیز احتمالاتی وجود دارد، همچون اینکه مقصود دعوت به مجموعه برنامه و قوانینی است که جدید است و این مقتضای جهانی بودن حکومت حضرت است. از آنجا که امامان قبل از حضرت مهدی(عج) قیام عمومی و در سطح گسترده نداشتند؛ از این رو دعوت حضرت به برپایی عدل و توحید در سطح جهانی، دعوتی جدید از ناحیه اهلبیت(علیهم السلام) است.(۲)
پینوشت:
۱٫ بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۷۳٫
۲٫ ر.ک: رضوانی، حکومت حضرت مهدی(عج) در عصر ظهور،ص۵۶ – ۵۲٫
منبع: سایت رهبران شیعه
موضوعات مرتبط: برچسبها: وعدهای که امام زمان (عج) به یک عالم داد
آیتالله سیدمحمدتقی موسوی اصفهانی درباره علت نگارش کتاب «مکیال المکارم» میگوید: امام زمان(عج) را در خواب دیدم که فرمود: این کتاب را بنویس و عربی هم بنویس و نام او را بگذار: «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم»! ، مشهور به فقیه احمدآبادی فرزند سید عبدالرزاق از علمای بزرگ اصفهان است که در سال ۱۳۰۱ قمری در اصفهان به دنیا آمده است. *وعدهای که امام زمان(عج) به یک عالم دینی داد موضوعات مرتبط: برچسبها: [ سه شنبه 25 تير 1392برچسب:وعده امام زمان,مکیال المکارم,موسوی اصفهانی,عالم ربانی,, ] [ 10:6 ] [ علیرضا ]
[
چهل حديث منتخب از علی بن محمد الهادی علیه السلام
قالَ الا مامُ اءبو الحسن ، علىّ الهادى صلوات اللّه و سلامه عليه : ترجمه : فرمود: كسى كه تقوى الهى را رعايت نمايد و مطيع احكام و مقرّرات الهى باشد، ديگران مطيع او مى شوند. و هر شخصى كه اطاعت از خالق نمايد، باكى از دشمنى و عداوت انسان ها نخواهد داشت ؛ و چنانچه خداى متعال را با معصيت و نافرمانى خود به غضب درآورد، پس سزاوار است كه مورد خشم و دشمنى انسان ها قرار گيرد. ترجمه : فرمود: كسى كه با خداوند متعال مونس باشد و او را اءنيس خود بداند، از مردم احساس وحشت مى كند. و علامت و نشانه اءنس با خداوند وحشت از مردم است يعنى از غير خدا نهراسيدن و از مردم احتياط و دورى كردن . ترجمه : فرمود: شب زنده دارى ، خواب بعد از آن را لذيذ مى گرداند؛ و گرسنگى در خوشمزگى طعام مى افزايد يعنى هر چه انسان كمتر بخوابد بيشتر از خواب لذت مى برد و هر چه كم خوراك باشد مزّه غذا گواراتر خواهد بود . ترجمه : فرمود: حسد موجب نابودى ارزش و ثواب حسنات مى گردد. تكبّر و خودخواهى جذب كننده دشمنى و عداوت افراد مى باشد. عُجب و خودبينى مانع تحصيل علم خواهد بود و در نتيجه شخص را در پَستى و نادانى نگه مى دارد. بخيل بودن بدترين اخلاق است ؛ و نيز طَمَع داشتن خصلتى ناپسند و زشت مى باشد. ترجمه : فرمود: مسخره كردن و شوخى هاى - بى مورد - از بى خردى است و كار انسان هاى نادان مى باشد. ترجمه : فرمود: دنيا همانند بازارى است كه عدّه اى در آن براى آخرت سود مى برند و عدّه اى ديگر ضرر و خسارت متحمّل مى شوند. ترجمه : فرمود: همنشين شدن و معاشرت با افراد شرور نشانه پستى و شرارت تو خواهد بود. ترجمه : فرمود: اءهالى قم و اءهالى آبه يكى از روستاهاى حوالى ساوه آمرزيده هستند به جهت آن كه جدّم امام رضا عليه السلام را در شهر طوس زيارت مى كنند. و سپس حضرت افزود: هر كه جدّم امام رضا عليه السلام را زيارت كند و در مسير راه صدمه و سختى تحمّل كند خداوند آتش را بر بدن او حرام مى گرداند. ترجمه : يكى از اصحاب حضرت به نام ابن سِكيّت گويد: از امام هادى عليه السلام سؤ ال كردم : چرا قرآن با مرور زمان و زياد خواندن و تكرار، كهنه و مندرس نمى شود؛ بلكه هميشه حالتى تازه و جديد در آن وجود دارد؟ مام عليه السلام فرمود: چون كه خداوند متعال قرآن را براى زمان خاصّى و يا طايفه اى مخصوص قرار نداده است ؛ بلكه براى تمام دوران ها و تمامى اقشار مردم فرستاده است ، به همين جهت هميشه حالت جديد و تازه اى دارد و براى جوامع بشرى تا روز قيامت قابل عمل و اجراء مى باشد.
ترجمه : فرمود: غضب و تندى در مقابل آن كسى كه توان مقابله با او را ندارى ، علامت عجز و ناتوانى است ، ولى در مقابل كسى كه توان مقابله و رو در روئى او را دارى علامت پستى و رذالت است . ترجمه : فرمود: علماء و دانشمندانى كه به فرياد دوستان و پيروان ما برسند و از آن ها رفع مشكل نمايند، روز قيامت در حالى محشور مى شوند كه تاج درخشانى بر سر دارند و نور از آن ها مى درخشد.
ترجمه : فرمود: شانه كردن موها به وسيله شانه عاج ، سبب روئيدن و افزايش مو مى باشد، همچنين سبب نابودى كرم هاى درون سر و مُخ خواهد شد و موجب سلامتى فكّ و لثه ها مى گردد.
ترجمه : فرمود: بياد آور و فراموش نكن آن حالت و موقعى را كه در ميان جمع اعضاء خانواده و آشنايان قرار مى گيرى و لحظات آخر عمرت سپرى مى شود و هيچ پزشكى و دوستى و ثروتى نمى تواند تو را از آن حالت نجات دهد.
ترجمه : فرمود: همانا اموال حرام ، رشد و نموّ ندارد و اگر هم احياناً رشد كند و زياد شود بركتى نخواهد داشت و با خوشى مصرف نمى گردد. و آنچه را از اموال حرام انفاق و كمك كرده باشد اءجر و پاداشى برايش نيست و هر مقدارى كه براى بعد از خود به هر عنوان باقى گذارد معاقب مى گردد. ترجمه : فرمود: حكمت اثرى در دل ها و قلب هاى فاسد نمى گذارد.
ترجمه : فرمود: هر كه از خود راضى باشد بدگويان او زياد خواهند شد. ترجمه : فرمود: مصيبتى كه بر كسى وارد شود و صبر و تحمّل نمايد، تنها يك ناراحتى است ؛ ولى چنانچه فرياد بزند و جزع كند دو ناراحتى خواهد داشت .
ترجمه : فرمود: براى خداوند بقعه ها و مكان هائى است كه دوست دارد در آن ها خدا خوانده شود تا آن كه دعاها را مستجاب گرداند كه يكى از بُقْعه ها حائر و حرم امام حسين عليه السلام خواهد بود. ترجمه : فرمود: همانا تنها كسى كه ثواب مى دهد و عِقاب مى كند و كارها را در همان لحظه يا در آينده پاداش مى دهد، خداوند خواهد بود.
ترجمه : فرمود: هركس به خويشتن إ هانت كند و كنترل نفس نداشته باشد خود را از شرّ او در اءمان ندان .
ترجمه : فرمود: تواضع و فروتنى چنان است كه با مردم چنان كنى كه دوست دارى با تو آن كنند.
ترجمه : فرمود: همانا اجسام ، جديد و پديده هستند و خداوند متعال به وجود آورنده و تجسّم بخش آن ها است . ترجمه : فرمود: خداوند از اءزَل ، تنها بود و چيزى با او نبود، تمام موجودات را با قدرت خود آفريده ، و بهترين نام ها را براى خود برگزيد. ترجمه : فرمود: زمانى كه حضرت حجّت (عجّ) قيام نمايد در بين مردم به علم خويش قضاوت مى نمايد؛ همانند حضرت داود عليه السلام كه از دليل و شاهد سؤ ال نمى فرمايد. ترجمه : فرمود: هركس مطيع و پيرو خدا باشد از قهر و كارشكنى ديگران باكى نخواهد داشت .
ترجمه : فرمود: علم و دانش بهترين يادبود براى انتقال به ديگران است ، ادب زيباترين نيكى ها است و فكر و انديشه آئينه صاف و تزيين كننده اعمال و برنامه ها است .
ترجمه : فرمود: خودبينى و غرور، انسان را از تحصيل علوم باز مى دارد و به سمت حقارت و نادانى مى كشاند.
ترجمه : فرمود: كسى كه به تو اميد بسته است نااميدش مگردان ، وگرنه مورد غضب خداوند قرار خواهى گرفت . ترجمه : فرمود: شخص طمّاع و حريص نسبت به اموال و تجمّلات دنيا هيچگاه آسايش و استراحت نخواهد داشت .
ترجمه : فرمود: (مواظب باش كه ) عتاب و پرخاش گرى ، مقدّمه و كليد غضب است ، ولى در هر حال پرخاش گرى نسبت به كينه و دشمنى درونى بهتر است (چون كينه ، ضررهاى خظرناك ترى را در بردارد).
ترجمه : فرمود: امام و خليفه بعد از من (فرزندم ) حسن ؛ و بعد از او فرزندش مهدى موعود عليهما السلام مى باشد كه زمين را پر از عدل و داد مى نمايد، همان طورى كه پر از ظلم و ستم گشته باشد.
ترجمه فرمود: در آن زمانى كه عدالت اجتماعى ، حاكم و غالب بر تباهى باشد، نبايد به شخصى بدگمان بود مگر آن كه يقين و معلوم باشد.
ترجمه : فرمود: همانا ولايت ما اهل بيت براى شيعيان و دوستانمان پناهگاه اءمنى مى باشد كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جويند، بر تمام مشكلات (مادّى و معنوى ) فايق آيند.
ترجمه : فرمود: به يكى از اصحابش - به نام داود صرّمى - فرمود: اگر قائل شوى كه ترك تقيّه همانند ترك نماز است ، صادق خواهى بود.
ترجمه : يكى از اصحاب از آن حضرت پيرامون معناى حِلم و بردبارى سؤ ال نمود؟ حضرت در پاسخ فرمود: اين كه در هر حال مالك نَفْس خود باشى و خشم خود را فرو برى و آن را خاموش نمائى و اين تحمّل و بردبارى در حالى باشد كه توان مقابله با شخصى را داشته باشى .
ترجمه : فرمود: همانا خداوند، دنيا را جايگاه بلاها و امتحانات و مشكلات قرار داد؛ و آخرت را جايگاه نتيجه گيرى زحمات ، پس بلاها و زحمات و سختى هاى دنيا را وسيله رسيدن به مقامات آخرت قرار داد و اجر و پاداش زحمات دنيا را در آخرت عطا مى فرمايد. موضوعات مرتبط: برچسبها: ابطال روزه با گناهانی که دیده نمی شوند
همین گناهان هستند که روزه را باطل می کنند ولی دیده نمی شوندو جز خدا و خود مرتکب شونده کسی بر آنها آگاه نیست
کینه و حسادت: قرآن کریم داستان دو پسر آدم، هابیل و قابیل را برای ما نقل می کند، می بینیم پدیده پلید حسادت، قابیل را وادار کرد هابیل پاک و درست کار را بکشد.
بخل و حرص: یکی از گناهان کبیره قلبی که جزء مهلکات است و احادیث شریف مسلمانان را از آن بر حذر داشته است بخل و حرص بر مال دنیا و صرف نکردن آن در راه خداست و می فرماید: سه خصلت هستند که انسان را به هلاکت می رسانند:۱- حرص و بخل شدیدی که صاحبش را به اطاعت از خود وادار می کند. ۲- هوی و هوس است که شخص از آن پیروی می کند. ۳- مغرور شدن به دارایی ها و فضایل نفسی خود.
هوا و هوس: یکی از گناهان کبیره که حدیث فوق الذکر به آن اشاره کرده هوا و هوسی است که از آن پیروی می شود و قرآن کریم نیز در چندین مورد انسان را از آن بر حذر داشته است و می فرماید: از هوا نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف می سازد.
غرور نفسی و خود بزرگ بینی: سومین گناه کبیره که در حدیث مذکور به عنوان هلاک کننده از آن نام برده شده است عجب و خود بزرگ بینی است. به حقیقت افراد مغرور و خود بزرگ بین، عیب خود را هر چند هم بزرگ باشد نمی بینند ولی محاسن و فضایل خود را با میکروسکوب نگریسته، آن را بزرگ می نمایند و از شأن و عظمت آنها مست و مبهوت می شوند.حضرت علی :گناهی که تو را آزرده کند بهتر از نیکی و احسانی است که تو را به اعجاب و غرور وا می دارد.
ریا: یکی از گناهان کبیره قلبی که عمل انسان را تباه و بی ارزش می سازد و مانع قبول عمل در پیشگاه خداوند می شود ریای مذمومی است که موجب خشم خداست، هر چند آن عمل در ظاهر زیبا و فریبنده هم باشد.
حب دنیا و اخلاص به آن: یکی از گناهان کبیره قلبی، حب دنیا و اخلاص نسبت به آن و ترجیح آن بر آخرت است. به حقیقت حب دنیا اساس و زیر بنای هر گناه و خطایی است. البته در اینجا منظور از حب دنیا داشتن ثروت و مال دنیا نیست، بلکه آنچه که خطرناک است عشق و محبت به دنیا و حرص بر دنیا و نعمت ها و زینت های فریبنده آن است. خطر در این است که دنیا بر آخرت ترجیح داده شود. و همین حرص و اخلاص و علاقه شدید به دنیاست که موجب هلاکت و نابودی در دنیا و آخرت می شود.
حب مال و جاه: محبت و علاقه به دنیا، در عشق به مال، ثروت،جاه، مقام و احترام، جلوه گر می شود به نحوی که شخص برای رسیدن به آنها چنان آزمند است که بخاطر دسترسی به آنها از اصول و مبادی و ارزش های واقعی خود چشم می پوشد و در چنین حالتی به دین و ایمانش لطمه وارد می شود. البته در این رابطه پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم می فرمایند: هیچ گاه دو گرگ گرسنه که در میان یک گله گوسفند رها شده باشند، فساد و زیانشان برای آن گله بیشتر از فساد و زیان برای دین کسی نیست که بر مال و ثروت و مقام دنیوی حریص باشد.
یکی دیگر از گناهان کبیره قلبی یاس و نا امیدی از رحمت خداست و خداوند متعال بر زبان پیامبرش، یعقوب، می فرماید:و از رحمت خدا نومید نباشید، زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا نومید نمی شود. (یوسف/۸۷)
یکی دیگر از گناهان قلبی علاقه به اشاعه فحشاء در جامعه مسلمانان است. خداوند متعال در این باره می فرماید : کسانی که دوست دارند فحشاء و زشتکاری در میان مسلمانان شیوع پیدا کند برای آنان در این دنیا و آخرت عذابی پر درد خواهد بود. (نور:۱۹)
اینها بعضی از گناهان کبیره هلاک کننده و مخصوص به قلب بودند که اکثر مردم از آنا غافل هستند و بیشتر اهتمام خود را متوجه اعمال ظاهری می کنند، همین گناهان قلبی هستند که امام غزالی آنها را مهلک نامیده است و یک چهارم از کتاب دایره المعارف خود ( احیاء علوم الدین ) را به بیان آنها اختصاص داده است. همین گناهان هستند که روزه را باطل می کنند ولی دیده نمی شوندو جز خدا و خود مرتکب شونده کسی بر آنها آگاه نیست.
موضوعات مرتبط: برچسبها: مرگ نزدیکتر است یا ظهور + پاسخ آیتالله جاودان آیتالله محمدعلی جاودان میگوید: انشاءالله ظهور امام زمان(ع) نزدیک باشد اما آنچه از آن نزدیکتر است مرگ است، هیچ کس زمان مرگ خود را نمیداند و ممکن است لحظه مرگ همین الان باشد؛ بنابراین آمادگی برای مرگ بسیار مهم است. به گزارش فارس، آیتالله محمدعلی جاودان از اساتید اخلاق شهر تهران در جلسه درس اخلاق خود در رابطه با آنچه که انسان در هنگام مرگ باید آماده کند توضیح داد.
وی با اشاره به یکی از علائم آمادگی انسان برای مرگ عنوان کرد: از منظر امیرالمؤمنین(ع) کسی برای مرگ آماده است که به واجبات عمل، از محرمات پرهیز کند و از مکارم اخلاق برخوردار باشد.
آیتالله جاودان اظهار داشت: برخورداری از مکارم اخلاق یعنی اگر کسی در حق شما بدی کرد، شما در حق او خوبی کنید یا اگر کسی از شما برید، شما با او ارتباط برقرار کنید. نمونه بارز این رفتار را در زندگی امام حسن مجتبی (ع) و برخوردی که ایشان با آن فرد توهینکننده داشت، مشاهده میکنیم.
این استاد اخلاق در بخش دیگری از سخنان خود گفت: همانطور که زمین زنده ثمر دارد و میتوان از ثمرات آن بهره برداشت، انسانی که به حیات تازه یعنی به ایمان میرسد نیز ثمر دارد با این تفاوت که عالمیان از ثمر او استفاده خواهندکرد؛ همانطور که تمام عالم از برکت وجود امام رضا (ع) استفاده میکنند و حتی بهرهمندی از وجود مقدس این امام همام پس گذشت هزار و دویست سال از شهادتشان هنوز نیز ادامه دارد.
وی خاطرنشان کرد: ما هم اگر زنده شویم، میتوانیم شبیه ایشان شویم. برای زنده شدن، اعمال ما باید شبیه کسانی شود که زنده هستند. فرد زنده اصلاً دروغ نمیگوید، عفت خود را حفظ و در شرایط بحرانی خود را کنترل میکند، نه اینکه او از غرایز بیبهره باشد که اگر اینطور بود کارش ارزشی نداشت؛ نه او هم مانند سایر افراد از غرایز بهرهمند است اما آنها را تحت کنترل خود دارد و طبق فرمایش حضرت علی (ع) در دلش میان آن غریزه و نقطه مقابلش جنگی به پاست. مثلاً شهوت دارد اما در درونش میان شهوت و عفت جنگی به پاست و با نفس خود میجنگد.
آیتالله جاودان یادآور شد: اگر انسان کار گرگ را بکند و درندگی کند، گرگ میشود. اگر کار روباه را بکند و حیلهگری کند، روباه میشود و طبق فرمایش قرآن بعد از آن «بَلْ هُمْ أَضَلّ»ُ خواهد بود. زیرا گرگ فقط گرگ است و روباه فقط روباه؛ اما انسان میتواند همزمان هم خوک باشد و هم گرگ و هم روباه. از آن سو انسان در خوبی نیز میتواند از فرشتگان بالاتر باشد به گونهای که فرشتگان انگشت حیرت به دهان گیرند.
وی گفت: مهمترین بخش وجود انسان که باید تحت کنترل درآید خیال انسان است که البته بسیار فضول و خارج از کنترل است، برای کنترل خیال بهترین راه، کنترل جدی چشم است چرا که اصلاً چشم فضول بوده و خیال را نیز فضول کرده است ازاین رو اگر انسان بر کنترل چشم و گوش و زبان مداومت کند، کم کم خیالش نیز تحت کنترلش در میآید و از آن به بعد است که میتواند بهترین نماز و لذتبخشترین عبادات را داشته باشد.
آیتالله جاودان تصریح کرد: نتیجه مراقبت از خود، شخصیتی مانند حضرت ابوالفضل(ع) خواهد بود، ایشان چنان در مراقبت از خود موفق بود که در آن روز سخت یعنی عاشورا، تمام رفتارهایش درست بود و همه امضا شد. ایشان اختیارش را به امامش سپرده بود و از اینرو بهجای رفتن به میدان و گرفتن انتقام برادرانش امر امامش را اطاعت کرد و رفت تا برای فرزندان برادر آب بیاورد.
موضوعات مرتبط: برچسبها: لكنت يا جمعه نامه ها
باران لحظه هاي پر از خشكساليم ! احساس آبي غزل احتماليم!
در اين اتاق يك دو سه متريم ، دلخوشم با رنگ آسماني گل هاي قاليم
تا كي صداي آمدنت طول مي كشد ؟ پيغمبر قبيله ! امام اهاليم !
وقتي غروب مي شود و گريه مي كني آيا نمي شود به نگاهت بماليم
دنبال ارتفاع خودم آمدم ، اگر اطراف گيوه هاي تو در اين حواليم
اي رمز جدول همه ي " جمعه نامه ها " تنها جواب آينه هاي سواليم !
يك روز هم اذان تو را پخش مي كنند از پشت بام حنجره هاي بلاليم
تو لهجه ي زبان خدايي و من ولي از پايه ريز هاي زبانهاي لاليم
حالا كنار چشم تو لكنت گرفته ام من دوستدالمت ، تو بگو دوست داليم !؟
((سروده ي استاد عزيزم علي اكبر لطيفيان ))
زير باران ...
بي تـو نـشـسـتم در خـيـابـان زيـر بـاران گـويي کـه مـجـنـون در بيـابـان زيـر بـاران افـتــاده نــان خشـکي از منـقـار زاغــي هـر کـس بـه قـدر روزي خـود سهـم دارد اي کاش مي شد با تو ساعتها قــدم زد بـا طــعــنـه عـابـرهـا سـراغـت را گـرفتند باور کن از تو دست شستن کار من نيست
وقـتـي دعـــا در زير باران مستجــاب است ديـگـر چــه کـــاري بـهـتـر از آن زيــر بــاران پــروردگــارا در غــيـاب حـضـــرت عـــشــق
اما حالا...
منتظر مانده ام از اول شب تا حالا گفتم امروز مي آيي شده فردا حالا
مثل اين اشك سراسيمه ي عصر جمعه دم در آمده ام مي رسي آيا حالا ؟
ورق آخر اميد ! گر دير كني بي تو آب از سر من مي رود ... اما حالا ...
دست در حوض بينداز و در اين بي آبي ماهي ات را برسان تا لب دريا حالا
آه اي همنفس عرش بيا پلك بزن تا كه احيا بشود نسل مسيحا حالا
از نژاد نفحات حرم پروازيم كار ما گر چه رسيده است به اينجا حالا
سر جدت تو شهيدش نكن اين خواهش را " عصر جمعه است بيا " .... مي شود آيا حالا ... ؟!
عليرضا لك
موضوعات مرتبط: برچسبها: دلایل وجود امام زمان(عج) از دیدگاه قرآن کدام است؟از قرآن کریم چنین بر میآید که امامت، واقعیتی است که جهان لحظهای بدون آن نمیتواند باقی بماند و تا انسانی روی زمین است وجود چنین امامی ضروری است. بنابراین وجود امام معصوم در عصر ما نیز امر مسلّم و غیر قابل تردید است. به گزارش خبرنگار آیین و اندیشه یکی از سؤالات درباره حضرت مهدی (عج) این است که دلایل وجود امام زمان (عج) از دیدگاه قرآن چیست؟
مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم، به این سؤال پاسخ گفته است. موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب حضور محمد حسین انقلابی در عرصههای مختلف فرهنگ حضوری زلال و بیریا بوده است و شاید همین عامل یک نکتهای باشد که چپ و راست و میانه رو و تندرو و کندرو به شخصیت محترم او احترام میگذارند.
حسین قرایی؛ «محمدحسین جعفریان» شاعر و روزنامهنگاری است که این روزها دغدغههایش را در قالب یادداشتهای کوتاه به قلم میآورد. قلم بی پروای او همیشه در برابر باطل ایستاده است. ایستادگی و اعتراض جعفریان از نوع تکلیف است. جعفریان، پدیدهای است که امثال او در این کشور شاید به اندازه انگشتهای یک دست نباشند. حضور محمدحسین انقلابی در عرصههای مختلف فرهنگ حضوری زلال و بیریا بوده است و شاید همین عامل یک نکتهای باشد که چپ و راست و میانه رو و تندرو و کندرو به شخصیت محترم او احترام میگذارند. یادداشتهای از سر صدق این شاعر پویا و پوینده گاهی اوقات دردهای فرهنگی ـ اجتماعی را التیام میدهد. برخی وقتها وزیر، برخی اوقات وکیل و ... به او زنگ میزنند و از یادداشتهایش تشکر میکنند ... و این یادداشتهای کوتاه، هر کدام گدازههای جان «محمد حسین جعفریان» است. از محمدحسین جعفریان شعرهای زیادی در قالبهای غزل، رباعی، مثنوی، سپید و ... سروده شده است. او با مهندسی حساب شدهای که برای استفاده از ظرفیت واژهها به کار میگیرد، توان شاعریاش را به رخ میکشد. کارهای ارزشمند این منتقد فکور را که میخواندم به شعری از او با عنوان «من از نژاد بیجامگان زمینم!» برخوردم که دلم را ربود. این شعر را تقدیم شما میخوانم و به مسئولین فرهنگی مملکت گوشزد میکنم که قدر «جعفریانها» را بدانید؛ «مرا چه کسی دست نجاتی خواهد بود؟ ای پیر! بیمرشدی همرهانم را فرسود، دلتنگ توام من که در ازدحام شهر و خیابانهایش گم شدهام اما تو را گم نکردهام.
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید
موضوعات مرتبط: برچسبها: ادامه مطلب
- اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ
وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيْکَ الْمُشْتَکى وَ عَلَيْکَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِکْفِيانى فَاِنَّکُما کافِيانِ وَ انْصُرانى فَاِنَّکُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِب الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى اَدْرِکْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرينَ
خدايا! فتنه فزوني گرفته است، بلا بزرگ شده است و آزمايش شدت يافته است. خدايا! اسرار هويدا شده است و رازها برملا شده است و پرده ها افتاده است. خدايا! زمين تنگي مي کند و آسمان خودداري. خدايا! و در اين حال و روز، شکايت جز به تو، به کجا مي توان برد؟ جز بر زانوي تو، سر بر کجا مي توان نهاد؟ جز به ريسمان تو، به کجا مي توان آويخت؟ جز در پناه تو، کجا مي توان سکني گزيد؟ و جز بر تو، بر که مي توان تکيه کرد؟ خدايا! در سختي و آساني تکيه گاه جز تو کيست؟ و پناهگاه جز سايه سار مهر تو کجاست؟ خدايا! بر پيامبرت محمد و آل او درود فرست؛ آنان که اطاعتشان را بر ما فريضه شمردي و بدين سان،شأن و منزلتشان را به ما شناساندي. خدايا! تو را سوگند به حق اين عزيزان که باران گشايشت را بر ما ببار و از آستان فرجت نسيمي بر اين دلهاي خسته جاري کن. خدايا! طاقت تمام شده است. شکيب سرآمده است. کارد به استخوان صبوري رسيده است. خدايا! هم الان ما را برهان. رهانيدني به سرعت برق نگاه يا کمتر از آن. اي پيامبر! اي وصي! اي علي! اي محمد! يارياَم کنيد که شماييد ياوران من و دست اضطرار مرا در پناهگاه دست خويش بگيريد که دستي چنين با کفايت تنها از آن شماست. مولاي من! امام زمانم! اين تو و اين دستهاي استيصال من! اين تو و اين فرياد استغاثه من! اين تو و اين چشمهاي اشکبار من! به فريادم برس! مرا درياب! نويسنده: سيد مهدي شجاعي؛
موضوعات مرتبط: برچسبها:
سال 255 يا 256 هجري قمري بود ... درحالي که نيمي از ماه شعبان گذشته بود، در شب جمعهاي کودکي متولد شد ...[1] کودکي که پاکان و صالحان، وعدهي آمدنش را داده بودند. مولود موعودي که زمين را از ظلم و ظالم مي زدود و رحمت و سعادت را براي بشريت به ارمغان ميآورد. ... دو قرن و اندي از رحلت پيامبر خاتم صلي الله عليه وآله ميگذشت و زمام هدايت مردم به يازدهمين سفير آسمان – امام حسن عسکري عليه السلام - رسيده بود. مورخان و محدثان، رواياتي از پيامبر و خاندان صدّيقش در دست داشتند مبني بر اين که: از امام حسن عسکري عليه السلام فرزندي متولد خواهد شد که کاخ و تاج و تخت حاکمان ستمگر را سرنگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشين ظلم و ستم ستمگران ... اين بشارات، همگان را خوش نميآيد؛ چراکه عدهاي بايد خود را براي باز پس دادن حقوقي که به ناحق غصب کرده بودند، آماده مي ساختند. همين نگراني ها معتصم - هشتمين خليفه عباسي – را بر آن داشت تا راهي بيانديشد که وعدهي صالحان، محقّق نشود. از اين رو به جستجوي نشاني از ميلاد مصلح موعود پرداخت تا شايد بتواند علاج واقعه را قبل از وقوع انجام دهد و مانع تولد مصلح وعده داده شده گردد. و اينچنين بود که تاريخ دوباره تکرار شد. دهها قرن پيش نيز، وقتي نمرود دانست کودکي در راه است که او و تاج و تختش را به زير خواهد کشيد، قابلهها را به جاسوسي گماشت و کودکان بيگناه را از تيغ گذراند تا مبادا مصلح مذکور – ابراهيم – در خداييِ نمرود، خدشه وارد کند. [2] و داستان فرعون و موسي نيز! فرعون از ترس محقّق شدن پيشگوييها مبني بر ولادت کودکي از بني اسراييل که فرعونيان را به هلاکت مي رساند، شکم زنان آبستن را دريد و کودکانشان را کشت تا شايد مانع تولد موسي شود. [3] و اکنون نوبت معتصم بود! معتصم که شنيده بود کودکي از نسل خاتم پيامبران متولد خواهد شد و پوزهي سفاکان، را به خاک ضلالت خواهد ماليد، به شدت مراقب بود تا مانع تولد کودکي در اين خاندان گردد. غافل از آنکه خداوند مکر مکر کنندگان را بي پاسخ رها نميکند[4] ؛ و همچنان که مادر ابراهيم و مادر موسي به فرزندانشان باردار شدند بيآنکه کسي نشانهاي از حمل در آنها بيابد، مادر «مهدي» نيز به مولود مبارکش باردار شد، بيآنکه هيچ کس از آن مطلع گردد. [5] تا آنکه در سپيده دم نيمه شعبان، زمين، به نور يزدان منوّر شد و ماه پارهاي ديگر از خاندان نور، پا بدين دنيا نهاد. و همچناني که عيسي در گهواره سخن گفت، او نيز در همان لحظات نخست پس از تولدش زبان به حمد آفريدگار گشود و فرمود: «الحمدلله رب العالمين، و صلي الله علي محمد و آله»[6] ... خداوند، اراده فرمود ذخيرهي خود را پشت پردهي غيبت از گزند دشمنان حفظ کند و اينچنين شد که غيبت منجي آغاز گرديد. سالهاي نخستِ غيبت، نائباني بودند که کلام امام را به گوش مردم ميرساندند. اما پس از رحلت آخرينِ آنها، بابِ نيابتِ امام زمان بسته شد و «غيبت صغري» به «غيبت کبري» تبديل گشت. از اين رو رواياتي که از آخرين هدايتگر خدا در دست مردم است، نسبت به آنچه از ساير هدايتگران الهي، به يادگار مانده، محدودتر است. با اين وجود، روح مان را با کلامي چند از اين دردانهي دوران تازه مي کنيم:
[1] . بحارالانوار، ج 51، ص 4. [2] . كمال الدين، ج 1، باب غيبت ابراهيم خليل الرحمن، ص 138 تا 141. [3] . کمالالدين، ج 1، باب غيبت موسي، ص 145 تا 147. [4] . اشاره به کلم خدا که ميفرمايد: "وَمَكَرُواْ وَمَكَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَيْرُ الْمَاكِرِينَ": قرآن کريم، سوره آل عمران، آيه 54. [5] . كمال الدين، ج 2، ص 424. [6] . کمال الدين، ج 2، ص 430. [7] "من کان في حاجة الله، کان الله في حاجته": بحارالأنوار، ج 51، ص 331 . [8] "أبي الله عز و جل للحق إلا إتماما و للباطل إلا زهوقا و هو شاهد علي بما أذکره": بحارالأنوار، ج 53، ص 193. [9] "أقدار الله عز و جل لا تغالب، و إرادته لا ترد، و توفيقه لا يسبق": بحارالأنوار، ج 53، ص 191 [10] "إن الأرض لا تخلو من حجة إما ظاهرا و إما مغمورا": بحارالأنوار، ج 53، ص 190. [11] "و أما وجه الانتفاع بي في غيبتي فکالانتفاع بالشمس إذا غيبها عن الأبصار السحاب وإني لأمان لأهل الأرض ...": بحارالأنوار، ج 53، ص 181. [12] "إنا يحيط علمنا بأبنائکم، و لا يعزب عنا شيء من أخبارکم": بحارالأنوار، ج 53، ص 175. [13] "إنا غير مهملين لمراعاتکم و لا ناسين لذکرکم ...": بحارالأنوار، ج 53، ص 175. [14] "أنا المهدي، أنا قائم الزمان، أنا الذي أملأها عدلا کما ملئت جورا": بحارالأنوار، ج 52، ص 2. [15] "أنا بقية من آدم و ذخيرة من نوح و مصطفي من إبراهيم و صفوة من محمد (صلي الله عليهم أجمعين)": بحارالأنوار، ج 52، ص 238. [16] "أللهم أنجز لي وعدي و أتمم لي امري و ثبت وطأتي و املأ الأرض بي عدلا و قسطا": بحارالأنوار، ج 51، ص 13. [17] "أکثروا الدعاء بتعجيل الفرج، فإن ذلک فرجکم": کمال الدين، ج 2، ص 485. موضوعات مرتبط: برچسبها: اس ام اس فرا رسیدن ماه مبارک رمضان
رمضانا تو بهترین ماهی / چون که ماه ضیافت اللّهی خوش عمل هر که بود در رمضان / ترک منکر نمود در رمضان آمدیم از سفر دور و دراز رمضان / پی نبردیم به زیبایی راز رمضان هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا / هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان باز آى و دل تنـگ مرا مونس جان بـاش / وین سوخته را محـرم اســرار نهان بـاش زان باده که در میکده عشـق فروشــند / ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش رمضان ماه مناجات و دعا / رمضان پر بود از شور و صفا ماه خالص شدن از کبر و ریا / رمضان ماه رسیدن به خدا حکمت روزه داشتن بگذار / باز هم گفته و شنیده شود صبرت آموزد و تسلط نفس / و ز تو شیطان تو رمیده شود در خلوت شب ز حــق صـدا می آید / از عطر سحر بوی خدا می آید با گوش دگر شنو به غوغای سکوت / کز مرغ شب ، آواز دعا می آید ماه رمضان مبارک رمضان شهر عشق و عرفان است / رمضان بحر فیض و احسان است رمــضــــان، مــاه عــتــرت و قــرآن / گــــاه تــــجدید عهد و پیمان است رمضانا تو بهترین ماهی / چون که ماه ضیافت اللّهی خوش عمل هر که بود در رمضان / ترک منکر نمود در رمضان ای دوست ز رحمت دل اگاهم ده / در ماه دعا سیر الی اللهم ده ماه رمضان و ماه مهمانی توست / در محفل مهمانی خود راهم ده ای روزه داران اگر چنین می خواهید ، دهان از آنچه غیر خدایی است ببندید و چشم را به آنچه شیطانی است نگشایید و گوش را آلوده هر زمزمه پلید نسازید و حتی خیال باطل را هم از دروازه دلها بزدایید . حلول ماه زولبیا بامیه ! ماه از زیر کار در رفتن به بهانه نیایش ! ماه خوردن ۴ وعده در ۲ وعده ! و ماه میهمانی خدا تو خونه های بنده خدا مبارک !!! کاش در این رمضان لایق دیدار شویم. *** سحری با نظر لطف تو بیدارشویم به حیف نون میگن تو که روزه نمی گیری، چرا سحری می خوری؟ می گه نماز که نخونم،… روزه که نگیرم… سحری هم نخورم؟ بابا مگه من کافرم؟ چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی… چه بغض ها که در گلو رسوب شد نیامدی تمام طول هفته را در انتظار جمعه ام… دوباره صبح، ظهر، غروب شد نیامدی اللهم عجل لولیک الفرج. آمد رمضان هست دعا را اثری دارد دل من شور و نوای دگری ما بنده عاصی و گنهکار توییم ای داور بخشنده بما کن نظری ماه مبارک آمد، ای دوستان بشارت کز سوی دوست ما را هر دم رسد اشارت آمد نوید رحمت، ای دل ز خواب برخیز باشد که باقی عمر، جبران شود خسارت امام صادق-ع: خواب روزه دار عبادت، خاموشی او تسبیح، عمل وی پذیرفته شده و دعای او مستجاب است.” فرا رسیدن ماه ضیافت الهی بر شما و خانواده محترم مبارک باد حلول ماه مبارک رمضان، ماهرحمت و برکت و غفران مبارک باد. آمد گه آمرزش و شهرُ الله عظمی توفیق خدایا، تو ز ما سلب مفرما شد باز در رحمت خالق به روی خلق چون ماه مبارک ز افق گشت هویدا مژده که شد ماه مبارک پدید به عاصیان وعده ی رحمت رسید ماهی سرشار از برکت و رحمت و عبادت های پذیرفته شده برایتان آرزومندم.
موضوعات مرتبط: برچسبها:
ابوسعيد خدرى از پيامبر اكرم (ص) روايت كرده كه فرمود : يكون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنين و الافثمان و الافتسع يتنعم امتى فى زمانه نعيما لم يتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر يرسل السماء عليهم مدراراً و الا تدخر الارض شيئاً من نباتها .
مهدى از ميان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت يا هشت يا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمايند كه قبل از وى هيچ بّر و فاجرى بدان نرسيده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمين از روئيدنيهاى خود چيزى فرو گذار نمى كند
یاری امام زمان(عج) در این زمان به انجام صحیح وظایف خود در زمان غیبت است . وظیفه منتظر امام زمان(ع) این است که مانند یک منتظر واقعی زندگی کند. وقتی انسان حقیقتا منتظر کسی باشد تمام رفتار و سکناتش نشان از منتظر بودن او دارد. به عنوان مثال اگر منتظر میهمان باشد حتما خانه را تمیز و مرتب می کند، وسایل پذیرایی را آماده می کند و با لباس مرتب و چهره ای شاداب در انتظار می ماند. چنین کسی می تواند ادعا کند که منتظر میهمان بوده است. اما کسی که نه خانه را مرتب کرده است و نه وسایل پذیرایی را آماده نموده است و نه لباس مرتب و تمیزی پوشیده است و نه اصلاً به فکر میهمان است اگر ادعا کند که در انتظارمیهمان بوده همه او را ریشخند خواهند کرد و بر گزافه گویی او خواهند خندید. وظايف و تكاليف شيعيان در عصر غيبت امام زمان (عج) با توجه به احاديث خاندان وحى در عصر غيبت، وظايف و تكاليفى براى شيعيان و محبّان آن حضرت مشخص و معيّن شده كه به برخى از وظايف اشاره مى نماييم. يكى از وظايف شيعه نسبت به امام زمان (عج) به دست آوردن شناخت از صفات و آداب و ويژگيهاى آن جناب و علايم حتمى او مى باشد ; زيرا آن حضرت امامى واجب الاطاعة است .و هر كسى كه اطاعتش واجب است، بايد صفاتش را شناخت تا با شخص ديگرى كه مقام او را به دروغ و ستم ادعا مى كند، اشتباه نگردد. بنابراين شناخت و معرفت نسبت به آن حضرت واجب و لازم است. موضوعات مرتبط: برچسبها:
موضوعات مرتبط: برچسبها: وظایف منتظران مهدی (ع)در زمان غیبت
در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) منتظران آن حضرت چه وظایفى بر عهده دارند؟
در تفكر شیعى انتظار موعود به عنوان یك اصل مسلّم پذیرفته شده، و از آن به عنوان برترین اعمال یاد شده و تأكید شده است كه منتظر فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید (به جهت طولانى شدن غیبت) چرا كه بهترین اعمال در پیش خداوند انتظار فرج است.
از بررسى اخبار و روایات معصومین(علیهم السلام)وظایفى چند در عصر غیبت براى منتظران استفاده مى شود:
1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان (علیه السلام): مهم ترین وظیفه ى یك فرد منتظر تلاش براى كسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) است; چرا كه انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظیفه ى خود را در رابطه ى با او تشخیص دهد. در روایت آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». «هر كس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»
2 ـ تهذیب نفس و كسب فضایل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى همیشه در صدد كسب فضایل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است.
3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف كردن مفاسد اجتماعى از طریق امر به معروف و نهى از منكر و اهتمام براى تربیت نسل مهذّب و كارا و خلاصه آماده سازى زمینه براى ظهور امام زمان (علیه السلام)یكى از وظایف منتظر واقعى است، چون تا زمینه ى ظهور فراهم نگردد امكان ظهور امام زمان (علیه السلام)میسر نخواهد شد.
4 ـ كسب آمادگى هاى فكرى و فرهنگى و نظامى براى یارى امام زمان (علیه السلام): چرا كه آن حضرت پس از قیام به یارانى نیاز دارند كه حداقل در یكى از عرصه ها بتواند مفید واقع گردد.
5ـ توبه از گناهان
6 ـ اطاعت و پیروى از نایبان امام زمان (علیه السلام): همان طور كه مى دانیم در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) مردم موظفند در تمام كارها و حوادث، به توصیه ى ائمه ى اطهار(علیهم السلام)بویژه امام زمان (علیه السلام) به فقهاى جامع الشرایط ـ كه نواب عام آن حضرت هستند ـ مراجعه كنند و به احكامى كه آن ها طبق موازین شرعى صادر مى كنند، عمل نمایند.
7 ـ دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) و تعجیل فرج ایشان: منتظر واقعى در هر صبح و شام با خلوص نیت از پیشگاه خداى مهربان سلامتى و ظهور امام زمان (علیه السلام)را درخواست مى نماید.
8 ـ صدقه دادن براى سلامتى امام زمان (علیه السلام)
9 ـ انجام اعمال عبادى مانند خواندن نماز و قرآن، زیارت نمودن به نیابت از امام زمان (علیه السلام)
10 ـ توجه به اماكنى كه مورد عنایت امام زمان (علیه السلام) است نظیر مشاهد مشرفه، مسجد سهله، مسجد جمكران و ...
11 ـ توسل به امام زمان (علیه السلام) و زیارت آن حضرت با زیارت ها و دعاهایى كه در كتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان آمده و از آن جمله موارد ذیل است:
الف) دعاى عهد كه هر روز صبح بعد از نماز خوانده مى شود: اللهم رب النور العظیم و رب الكرسى الرفیع ... ،
ب) دعاى اللهم عرفنى نفسك فانك لم ان لم تعرفنى نفسك ... این دعا در عصر روز جمعه خوانده مى شود،
ج) دعاى كه براى برآورده شدن حاجات ذكر شده است و با این عبارت شروع مى شود: الهى عظم البلاء و برح الخفاء ...،
د) دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام): اللهم كن لولیك الحجة ابن الحسن ...،
هـ) دعاى حضرت مهدى (علیه السلام) كه با این عبارت آغاز مى شود: اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المصیبته ...، و) زیارت آل یاسین. جهت توضیح بیشتر به كتابهاى (وظیفة الانام) و (شیوه هاى یارى قائم آل محمد علیه السلام) مراجعه شود.
موضوعات مرتبط: برچسبها:
«بسم الله الرحمن الرحیم»
موضوعات مرتبط: برچسبها:
دوبـاره بـاز خواهـم گشـت ... نمیدانم چه هنگام...
موضوعات مرتبط: برچسبها: |
|
|
[ طراحی : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |